وحدت سبز

تحلیل جنبش سبز

وحدت سبز

تحلیل جنبش سبز

مشکل بزرگ اصلاحات؛ آقای تردید!

مشکل بزرگ اصلاحات؛ آقای تردید!
"به حکم اخلاق از قدرت کناره گیری می‌کنم" این جمله ای بود که سید محمد خاتمی 26 اسفند 87 با گفتن آن رسما از عرصه انتخابات کناره گیری کرد و اظهارنظری که در واقع نقطه‌ی پایانی بود بر آرزوی اصلاح طلبان برای بازگشت مجدد به قدرت. حضور نابهنگام میرحسین موسوی در انتخابات ریاست جمهوری دهم بر تردیدهای سید محمد خاتمی که با اصرار و اجبار اطرافیان به صحنه رقابت آمده بود افزود و خاتمی که به وضوح عرصه رقابت دهم را شاید به درست همچون رقابت های پیشین نمی دید از صحنه به در رفت. بله سید محمد خاتمی فهمیده بود که در انتخابات دهم دیگر نمی توان تنها با تکیه بر ابزارهای سانتامانتالسیتی همچون شب شعر و مراسم جشن تولد و ... و با استفاده از ادبیات ابهام پیروز شد و رقابت با دولت مستقر و حاکم نیاز به پیش زمینه های دیگری دارد که در حال حاضر محیا نیست و اگر او به صحنه بیاید با شکست کامل جریان اصلاح طلبی همراه خواهد بود.

و اینگونه بود که لجاجت موسوی بر تردیدهای خاتمی افزود و او موذبذبانه در 26 اسفند87 رسما از صحنه رقابت کنار کشید و جبهه اصلاحات را در شوک فرو برد. عطریانفر در این باره می گوید : همه جمع بندی ها برای اجماع حول محور خاتمی شکل گرفته بود  ولی با انصراف بدموقع وی همه ی جمع بندی های جبهه اصلاحات در خصوص انتخابات دچار ابهام شد و از این به بعد این جماعت سعی کردند دوگانگی شخصیت خاتمی و بازی خوردنشان توسط وی را به حساب اخلاق سیاسی بگذارند .

به گزارش کلمه،بی تردید باید رفتار سید محمد خاتمی را  در جریان های پس از انتخابات بر مبنای سخن یکی از نزدیکان اسطوره ستیز "پیرمردی با عبای شکلاتی" تحلیل نمود که گفته بود :«خاتمی دارای شخصیتی آپولوژیست و تردیدگراست» و  او مرد روزهای سخت نیست. بله سید محمد خاتمی درحالی در 25خرداد در خیابان آزادی حاضر بود که اثری از وی در نماز جمعه کفشناک 26تیر یا راهپیمایی روز قدس و 13 آبان دیده نشد.

خاتمی چند روز قبل از 16 آذر بعنی روز پاره شدن عکس حضرت امام توسط هم قطارانش از قانون گفت و این دقیقا زمانی بود که تندروی های رفقایش داشت لحظه به لحظه روزنه های بازگشت بزرگ آموزگار ادب و شکیبایی را که به خاطر اخلاق از قدرت کناره گیری کرده بود را به نظام قدرت کور می کرد.

چند روز بعد "علی اکبر.م" با همفکری خاتمی ، خوئینی ها و ... نامه ای به مقامات عالی رتبه نظام می نویسد و می خواهد کمیته ای مرضی الاطراف برای حل مسایل پس از انتخابات تشکیل شود  که برخلاف پیش بینی خاتمی و یارانش با پاسخی قاطع مواجه می شود که "در ماجراهای پس از انتخابات در داخل نظام طرفینی وجود ندارد. یک طرف دشمنان انقلابند و یک طرف انقلاب" و آقایان ابتدا باید تکلیفشان را با ضد انقلاب روشن  کنند. وقتی خاتمی و همگنانش علی رغم برخی عقب نشینی های ظاهری که پس از روز 9دی اتفاق افتاده بود با چنین موضع قاطعی روبرو شدند سعی در بازآرایی جبهه خودی می کنند و از آنجاست که علی رغم فشارهای موسوی و کروبی شاهد افول نسبی مواضع ساختارشکنانه خاتمی هستیم تا بتواند به عنوان منجی جبهه شکست خورده ی اصلاحات نقش ایفا کند .

اصلاحات از این جا به بعد با دو مسئله اصلی روبروست اول بازگشت به نظام و عرصه ی انتخابات و دیگری حفظ پایگاه اجتماعی که به شدت افول و ریزش می کند و مسئله ی تضادی که خاتمی مامور جمع زدن آنها باهم می شود.

و اینک سوال اصلی در محافل اصلاح طلبان این است که آیا خاتمی فردی مطمئن برای به ثمر رسانیدن این پروژه است؟

منطق کلی ذهن خاتمی منطق نه این، نه آن و هم این، هم آن است که به همراه آپولوژیست بودن و تردیدگرایی وی و خاطراتی که از دوران ریاست جمهوری اش وجود دارد به ابهام ها در جریان اصلاحات دامن می زند .

هنوز بسیاری از اصلاح طلبان تردید و ترس خاتمی را عامل به ثمر نرسیدن پروژه های براندازانه 18 تیر 78 ، قتل های زنجیره ای و انتخابات مجلس هفتم می دانند. همان خاتمی که شاید دردل با آن ها همراه بود اما جرات ، توان و ظرفیت اقدام عملیاتی را نداشت. سعیدحجاریان در این باره می گوید: "خاتمی 8سال فقط تدارکاتچی بود ."

فعالیت های اخیر خاتمی را هم باید با همان منطق کلی ذهن وی توجیه کرد یعنی جلسه با فراکسیون اقلیت به عنوان کولونی به اصطلاح قانونی درون حاکمیتی و طرح شعارها و شروط ساختارشکنانه. همین مسائل است که سبب می شود بسیاری از نمایندگان دیدارشان را با وی تکذیب کنند و در دل ترس داشته باشند که بازهم اصلاحات از ذهنیت تردید گرایانه ی خاتمی ضربه خواهد خورد ؟ آیا خاتمی مرد سختی ها هم هست ؟