وحدت سبز

تحلیل جنبش سبز

وحدت سبز

تحلیل جنبش سبز

پاسخ رضا گلپور به ژاژخائیهای جوابیه "میر ماسون موسوی" پیرامون مر

 پاسخ رضا گلپور به ژاژخائیهای جوابیه "میر ماسون  

 

موسوی" پیرامون مرحوم پروفسور دکتر "محمد مکری

 

در روزهای گذشته آقای میر حسین موسوی طی مصاحبه ای با یکی از سایت های غیر قانونی با تیتر "دروغ ها و تهمت ها نشان داد که اسلام آقایان چگونه اسلامی است" (که توسط غالب سایتهای ضد انقلاب و رسانه های صهیونیستی منتشر گردید) بالأخره سکوت طولانی مدّت خود پیرامون مستندات مطروحه در پژوهشنامه ی اینجانب (که با عنوان "رمز گشایی از عضویت زُهره کاظمی و همسرش میرحسین موسوی در لجنات تفتین و تسلیم (لُژهای فراماسونری)" منتشر شده بود) را شکست.


به گزارش کلمه،میر حسین موسوی یا همان "حسین رهجو" یا "رهجوی رهنورد" (یا شریک "آلاد پوش" و "متحدین") یا هر، اسم و رسم دیگری که در لجنات داشته یا در دو سال اخیر بدان اسم بامسمّا شده است نهایتا زور ماسونی زده در گنده گویی خود اینگونه سکوت را به ژاژخایی شکسته است :
...اینها نمی توانند درک کنند وقتی ... در سایت های خود، دادستان انقلابی و مورد اعتماد امام را جاسوس شوروی و قرآن پژوه مبارزی چون خانم رهنورد را با تهمتهای مضحک، همکار خانواده مطرود رژیم پهلوی، و بنده و ایشان را به نقل از یک نویسنده درگذشته، که از ترس مردم به اروپا گریخت و در آنجا فوت کرد، فراماسون می نامند، مردم چگونه با این ادعاها روبرو می شوند. اینها روی گوبلز را درجعل و دروغگوئی سفید کرده اند و تهمت و دروغ را جزئی از دیانت متحجرانه و توام با خرافات خود قرار داده اند...

میرحسین موسوی همچنین در توضیح دلیل سکوت خود عنوان داشت:
بنده قصد پاسخ داشتم اما انتشار نامه برادر عزیزم آقای کروبی مرا منصرف کرد... دلیل دوم سکوتم آن بود که تبلیغاتی از این قبیل متعلق به دوران قدیم است و از شگردهایی استفاده می کند که در رژیمهای توتالیتر شبیه شوروی دوران استالین و یا رومانی زمان چائوشسکو استفاده می شد. کسانی که این تبلیغات را سازمان دادند نه جامعه خودمان را میشناسند و نه درکی از فضای متحول بین المللی دارند. آنها در فضای قبل از گسترش تکنولوژی ارتباطات زندگی می کنند.


اینجانب در ابتدای پژوهشنامه ی خود نوشته بودم :
"رضا گلپور: لعنت خداوند بر ملاحده ی فراماسونر بیش باد"
ودر پایان پژوهشنامه نیز از مؤمنان کاردرست! خواسته بودم فاتحه ای جهت شادی روح پروفسور مُکری با صلوات بر محمد و آل محمد بفرستند. در متن پژوهش نیز سعی کردم با طرح مستندات پاسخ روشنی به کلید سؤال ذیل مطرح سازم:
"چرا مرحوم پروفسوردکتر محمّد مُکری ؛ زُهره کاظمی(با نام مستعار زهرا رهنورد) و شوهرش میرحسین موسوی ( با نام مستعار حسین رهجو) را فراماسون (عضو لُژ قسطنطنیه ( میدانست؟"
{علاقمندان فهیم می توانند خلاصه ی پژوهش را اینجا و اصل آن را نیز اینجا دانلود فرمایند.}
اما درباره ی اینکه چرا میر ماسون پس از مدتها سکوت با نهایت دستپاچگی این چنین گلواژه هایی پیرامون پروفسور مُکری بافته است که : ...یک نویسنده درگذشته، که از ترس مردم به اروپا گریخت و در آنجا فوت کرد...
ضروری میدانم جهت دقت افکار عمومی مردم فهیم ایران اسلامی تأکید نمایم :
مرحوم پروفسور دکتر محمد مُکری از سابقون وطن پرست دوران ملی شدن صنعت نفت واز خوبان یاران و همراهان امام خمینی در پاریس و نخستین سفیر کبیر جمهوری اسلامی ایران در روسیه (شوروی سابق ) پس از پیروزی انقلاب به حکم امام بوده است که به نظرم اگر میر ماسون و تمام فتنه گران مشابه تحت امر همسر ش مدارک تحصیلی خود را به علاوه ی هم کنند باز هم کمتر از سالهای فعالیت آکادمیک این ادیب شریف و زبان شناس برجسته ی افتخار آفرین کشورمان است که در چند رشته ی متنوع دکترا داشت! و تنها خواندن بیتی از دیوان اشعارش (که یکی از دهها کتاب وزین و گرانمایه ی اوست) برای مه فشانی بر عو عوی سیاسیونی نظیر رهجوی رهنورد کفایت دارد.

پروفسور دکتر مُکری از معدود نیروهای نهضت آزادی بود که به دلیل قوّت در مبانی اندیشه و تشرع بی ریایش؛ هرگز رودر روی تفکر امام خمینی قرار نگرفت و حتی تا آخرین روز های حیات با همه ی ظلم وستم و آوارگی که نخست وزیر دوران جنگ و اطلاعاتی های تحت امرش به او روا داشتند؛ احترام کامل خود به مسئولان شریف و دستاوردهای انقلاب اسلامی حفظ نمود .

دلیل پرداختن بنده به یادداشتهای پراکنده ی پروفسور مُکری، علاوه بر یک عمر تجربه ی سیاسی و پختگی و دنیا دیدگی ایشان ؛ متانت و تعقل موجود در مکتوبات متعدد آن دانشمند ارجمند بوده و هست . بویژه مطالب مطروحه ی ایشان پیرامون لجنات تفتین و تسلیم (یا به قول فرنگی مورد التفات رهجوی رهنورد! لژهای فراماسونری) که ناشی از مطالعه و دسترسی ایشان به آرشیو کتابخانه ی طبقه بندی شده ی کاخ الیزه (فرانسه) و رؤیت و فیش نویسی اسناد ثبت شده لجنات ... بوده است.
پروفسور در مصاحبه ای تأکید نموده بود پس از توضیحاتم به آقای خمینی در پاریس (که با فضولی! های ابراهیم یزدی همراه بوده که حدیث مفصل دیگری دارد) و ... صحبت با شهید بهشتی در ایران، آن شهید از من خواست که حاصل معلومات خود را بویژه پیرامون فراماسونهای شاخص تاریخ معاصر (نظیر محمد مصدق السلطنه) در جلساتی با شخص میرحسین موسوی (سر دبیر تحمیلی!روزنامه ی حزب جمهوری و سرپرست وزارتخارجه) در میان بگذارم.

پروفسور در مصاحبه اش تأکید دارد از عصانیت شدید میر حسین در زمان شنیدن مباحثم پیرامون برخی ماسونها و اینکه گفت اینها مفاخر ماندگار تاریخ ایرانند و... خدمات عظیمی داشتند و ... تعجب نمودم ... بعدها که در پیگیریهای بعدی متوجه ارتباط خود او با هدایت و استادی همسرش شدم فهمیدم که تعجبم بجا نبود...
پروفسور محمد مُکری متولد 1305 در کرمانشاه و متوفّی تیرماه 1386در پاریس ؛ نویسنده ،شاعر ،مورّخ ،محقق و زبان شناس معاصر ایرانی. استاد دانشگاه سوربُن پاریس بود که در سال ۱۳۴۴ موفق به اخذ جایزه و نشان علمی از فرهنگستان آثار ملی فرانسه به پاس سالها خدمات علمی شد.

اومؤلّف بیش از صد جلد کتاب و پژوهش علمی و بیش از صدها عنوان مقاله و متخصص عالیقدر و کم نظیر زبانهای باستان و لهجه‌های قدیم و فعلی ایرانی ، مورّخ و مردم شناس عضو بسیاری از مجامع علمی اروپایی بود .
در حالیکه پس از بازگشت از روسیه در عالیترین سطوح وزارت نفت مشغول خدمت بود با پرونده سازی میر حسین موسوی { از طریق کامبیز قنبری ( خسرو تهرانی) ؛ کد خدا زاده (بعدها خداپناهی) سعید حجاریان کاشی( قبل ها مظفری) و ... با تهدیدنمودن مهندس غرضی و ... و... مدتها او را در زندان نگه داشته و سپس با پرداخت ما به التفاوت کل معوقه های از قبل از انقلاب (زمان تبعید بعد از کودتای 1332 ستم شاه تا انقلاب ) و اعطای رسمی پاسپورت به او زمینه ی اجباری آوارگی مجدد و مرگ در غربت او را فراهم نمودند...

اینکه ملاحده ی ماسون چنان کورند که نمی بینند خود و شبکه ی آدم فروشان شریعت شکنشان منفور ملت شریف و غیرتمند ایرانند و هرگز نخواهند توانست نور خدارا با به میدان کشاندن اراذل و فواحش اطفاء کنند؛ ریشه در همه جا فروخته شدگیشان در لژها دارد! که علت العلل زایل شدن غیرت و بصیرتشان است!