یکی از مواردی که پژوهشگران حوزه فرق به آن اذعان دارند، نقش رهبری در فرقه و ادعاهای واهی و دروغینی است که رهبران اینگونه تشکلات به خود منتسب می نمایند.
رهبران فرقه ها معمولا ادعا می کنند که یا دسترسى به علوم باستانى دارند که فقط آنها به تنهایى به آن دست یافته اند یا علوم جدیدى دارند که تنها آنها کشف نموده اند و یا ترکیبى از این دو؟ که بی گمان این وضعیت آنان را براى پیش بردن مأموریتشان براى بشریت آماده کرده است. اینکه آیا این اغواء ها بر اساس دانش باستانى انجام شود یا بر پایه اسرار آوانگارد (پیشتاز) هستى فرقى نمی کند، صرفا قرار است پیروان به درون حوزه یا اجتماع یا دایره نورچشمان رهبر قدم بگذارند. انجام این کار معمولا به معنى پشت سر گذاشتن خانواده و دوستان است.
یکی از عرفانهای کاذب که از دهه 70 به صورت مرموزانه ای در کشور پا گرفت و مدعی درمانگری به صورت متافیزک بوده و هست نیز چنین ادعایی داشته و با جعل اسناد پزشکی و توسل به تعدادی از پزشکنمایان شیاد ، لطمات فراوان و غیر قابل جبرانی را به برخی خانواده ها وارد ساخته بگونه ای که حتی موارد بسیاری از طلاق و انتحار در اعضای این فرقه گزارش شده است.
ساختار تشکیلاتى و نحوه کارکرد این فرقه دقیقا شبیه فرقه هاى در هندوستان و آمریکا و کشورهاى دیگرى غربى و شرقى است به این شکل که یک نفر با یک سرى ادعا که قابل اثبات و یا رد نیست (به قول کارل پوپر فیلسوف اتریشى ابطال ناپذیر است) شروع به کار می کند. این شخص با جاذبه شخصیتى خود مریدانى را به دست می آورد و این مریدان با کوشش خود مریدان دیگرى را جذب می کنند و به این ترتیب یک اجتماع فکرى و یا شبه مذهبى را به وجود می آورند که با کوشش انسانهاى صادق به تدریج توسعه پیدا می کند. از آن جایى که مکانیسم تبلیغ و گسترش این جمع ها از طریق محفل ها و باورهاى شخصى پیروان رهبر و مبدع این فکر است، این گسترش و تبلیغ به ظاهر همانند تبلیغ مذهبى و خودجوش عمل می کند. در حالی که یک شیکل معیوب فرقه ای در حال هدایت آن است.
به این فرقه ها معمولا افراد ثروتمند و مشهورى می پیوندند که به علل مختلف روانى، اجتماعى، فلسفى، مذهبى، سیاسى گرایش پیدا می کنند که ثروت و شهرت آنها سبب می شود افراد بیشترى به این گروه و یا فرقه بپیوندند.
مصداق بارز برای این فرقه پیوستن یکی از اساتید دانشگاه در رشته عرفان به این فرقه، تائید انحرافات عمیق فکری این گروه بود که نامبرده بعد مدت طولانی متنبه شده و از این فرقه برائت می جوید.
ادعای کذب
در ادامه شاید ذکره خاطرهای مستند از کسی که خود در این کلاسهای فریبکاری شرکت کرده خالی از لطف نباشد.وی در این رابطه می گوید:« در یکى از محفلهاى یکى از مریدان استاد شرکت کردم تا درمان به روش متافیزیک را از افراد دست اول این گروه یاد بگیرم. استاد که انتقاد و انکار مرا نسبت به درمان های متافیزیک دید از من خواست تا مرا اتصال دهد و شعور را در من جارى کند تا بلکه من هم آن را باور کنم و به خیل مریدان بپیوندم. ایشان مرا به اصرار در کنار خودش نشاند. سپس دستش را بر روى کاسه زانوى من گذاشت و از همه خواست سکوت کنند و چشمهایشان را ببندند. همگى به مدت دوازده دقیقه در سکوت مطلق با چشمان بسته نشستیم. سپس استاد به آرامى گفت که چشمهایمان را باز کنیم. من به استاد گفتم که هیچ اتصالى دریافت نکردم و شعور را احساس نکردم».
بنا بر اصول علمی وقتى هر محرک صوتى و تصویرى را به مدتى قطع کنید، انسان احساس آرامش پیدا می کند و به عنوان مثال یک چرت 20 دقیقه ای در بعد از ظهر ها احساس خوبی را به انسان منتقل می کند و انسان را پر از انرژی می نماید.
البته این تکنیک آقاى استاد تکنیک قدیمى است که مدعیان انرژى درمانى، هیپنوتیست ها، و مسیحیان بنیادگراى مدعى ایمان درمانى براى تبلیغ کارهاى خود به کار می برند. وقتى دست را روى زانوى می گذارند، حرارت تن هر نفر که در حدود 37 درجه است راه فرارى ندارد و به تدریج جمع شده و زانو را گرم می کند و این حرارت دیرتر به اطراف می رسد به علت اینکه بین هردو پارچه شلوار قرار دارد. توجه داشته باشید که در زیر بغل که پوست بازو و تنه با فاصله کمى از هم قرار دارند حرارت ایجاد شده و عرق ترشح می شود. این مدعیان این حرارت را به اتصال به مبداء غیبى، انرژرى درمانى، و غیره نسبت مى دهند.
شعبده بازى در کلاسهاى عرفانی
در کلاسهاى بالاى عرفان کاذب که افراد معتقدتر به این فرقه شرکت دارند، بعضى کارهاى شعبده بازى انجام می شود. نگارنده با مصاحبه با بعضى از افراد شرکت کننده در این کلاسها و نیز به دست آوردن متن نوارهاى سخنرانى و صحبتهاى در این کلاسها این موضوع را دریافته است. در یکی از کلاسها «استاد» با عملیات نمایشى خود کالبد ذهنى (جن) یک بیمارى را تسخیر شده بود (جن زده شده بود) بیرون می آورد. در جلسه دیگرى احضار ارواح می کند. در جلسه دیگرى ایجاد هاله به دور افراد می کنند. افراد کلاسهاى بالاتر منع شده اند از این که این موضوعها را براى افراد «غیر خودى» بیان کنند. در ظاهر شاگردان این طور توجیه می شوند که افراد دیگر به این مرحله از تعالى نرسیده اند و لزومى نیست این کرامات را براى آنها بیان کرد. ولى علت اصلى آن این است که نگران افشاء شدن بیشتر این گروه و رمیدن شاگردان و یا کسان دیگرى است که فکر می کنند که درکلاسهاى معنوى عرفان اسلامى ثبت نام کرده اند.
آیا درمان به روش متافیزیک جزو طب کلى نگر و یا طب دیگر است؟
بر طبق تعریف بنیاد علوم آمریکا (National Science Foundation) که بزرگترین سازمان سیاستگذارى علمى در آمریکا است و بر سازمانهاى علمى آمریکا نظارت دارد تعریف طب کل نگر (wholistic medicine) یا طب مکمل (complementary medicine) و یا طب جایگزین (alternative medicine) عبارت است از «تمام روشهاى درمانى که با استفاده از روشهاى علمى (scientific methods) ثابت نشده است که موثر هستند». موسسه پزشکى (institute of Medicine) آمریکا که زیر مجموعه آکادمى علوم آمریکا است طب جایگزین و طب مکمل را چنین تعریف کرده است: «رویکرد غیر غالب به پزشکى در یک فرهنگ معین و در یک دوره تاریخى معین» . ریچارد داوکینز زیست شناس و متفکر انگلیسى طب جایگزین را این جور تعریف می کند: »یک رشته اعمال که نمی شود آنها را آزمود، از آزمایش شدن امتناع می ورزند، و پیوسته در این آزمایش ها رد می شوند.». بسیارى از سازمانهاى بهداشتى و درمانى کشورهاى اروپایى مانند انگلستان نیز تعریف هاى مشابهى را ارایه داده اند.
مدعیان درمانگری به روش متافیزیک را جزو طب کلى نگر (wholistic medicine) جا بزند و می گوید که در مان متافیزیک جزو درمانهاى گروه ? تقسیم بندى سازمان بهداشت جهانى قرار می گیرد. نخست آن که این ادعا اصلا صحت ندارد و این شیوه در هیچ یک از نشریات سازمان بهداشت جهانى معرفى نشده است. اگر هم روزى در فهرست سازمان بهداشت جهانی قرار بگیرد هیچ جنبه علمى به این روش نمی دهد و هیچ اعتبارى براى آن به دست نمی آورد. تنها روشى که می تواند درمانگری به روش متافیزیک را به عنوان یک روش درمانى مورد پذیرش حرفه پزشکى قرار دهد، انجام آزمایشهاى پزشکى به روش علمى معمول است. دوم آن که آنچه به عنوان طب کل نگر در نشریات سازمان بهداشت جهانى آمده است نه به عنوان تایید این روشها از نظر پزشکى است، بلکه به عنوان توضیح اطلاعاتى در زمینه هاى فرهنگى ملل مختلف است و این ملیت هاى مختلف براى حل مشکل خود چه روشهایى را به کار می برند. همین طور سازمانهایى که برروى طب مکمل و جایگزین(complementary and alternative medicine) تحقیق می کنند هیچ حقانیتى در مورد صحت ادعاهاى آنها ایجاد نمی کند، بلکه نشان می دهد که این سازمان به عنوان موضوع تحقیقاتى به این موضوع علاقمند است. اگر روزى روشهاى آنها به شیوه علمى ثابت شود، آن وقت جزو طب نوین یا جارى در می آید. براى مثال روشهاى درمانى آفریقاییان و خواندن سرود و رقص و اوراد آنها براى دور کردن شیاطین، روشهاى درمانى شامان هاى (shaman) آمریکایى که شامل طبل زدن و خواندن اوراد است، اعمال وودوهاى (vodou) هائیتى و یا آفریقاى غربى، یا شیوه هاى سنتى چینى مانند طب سوزنى و یا هندى مانند آیو وردا ، یا عطر درمانى، آب درمانى و خیلى چیزدرمانى هاى دیگر هم جزو طب جایگزین آمده است.
هویت سازی کاذب
به دنبال بر ملا شدن شیادی این گروه شبه عرفانی کاذب استاد اعظم آنها که از ابتدایی ترین سطح تحصیلات آکادمیک نیز برخوردار نبود برای اغوای فریب خوردگان فرقه با پولهای باد آورده که از کیسه مریدان گمراه جمع آوری شده و در حسابهایی در فرانکفورت و مکانهای دیگر ذخیره شده بود با ارتباط با چند دانشگاه غیر معتبر در کشورهای آسیا میانه با پرداخت مبالغ هنگفت به دنبال دریافت دکتری افتخاری می افتد در حالی که به علت بی سوادی به راحتی می توانستند در ایننرت با پرداخت مبلغی کمتر چنین مدارک به محتوایی را دریافت کنند در این خصوص شاید حمایتی که از سوی سرویسهای جاسوسی این کشورها به عمل آمده نیز بی تاثیر نبوده است.
و شاه بیت سر در آخور بیگانگان کردن برای مطامع دنیا و تفرقه در این قضیه بروز خواهد کرد زیرا وجه مشترک تمام فرقه ضاله وابستگی به بیگانگان بوده همانطور که در فرقه ضاله ای مانند بهایت و ... می توان به روشنی این خط سیر را مشاهده نمود .
به پایان آمد این دفتر
این مرشد بی سواد در یک مناظره در خصوص معنای لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ گفته بود معنی این آیه این است که سن و سالی از خدا نگذشته است و وقتی متوجه خطای فاحش خود شده و شرمنده شده بود قول داد که حافظ قران شود البته پر واضح است کسی که به گفته خودش 30 سال قوطه ور در افکار ماتریالیستی بوده بسیار بعید است بتواند مبنای توحیدی پیدا کند یا حافظ قران شود اما در نامیدی بسی امید است امید است قول خود شان را فراموش نکرده و حداقل تورقی به کلام وحی نماید شاید مورد لطف و عنایت پروردگار قرار بگیرد.