وحدت سبز

تحلیل جنبش سبز

وحدت سبز

تحلیل جنبش سبز

اصلاح طلب علیه اصلاح طلب

اصلاح طلب علیه اصلاح طلب
محمد خاتمی، رییس‎ جمهوری سابق کشور، چندی پیش شروطی را برای حضور اصلاح‎طلبان در انتخابات آینده مجلس، اعلام کرد و بلافاصله این شرط‎گذاری با واکنش چهره‎‎های مختلف روبه‎رو شد. با این حال، به‎نظر می‎‎رسد خاتمی برای حضور مجدد در ساختار قدرت سیاسی، برنامه‎‎هایی را در پیش دارد. آخرین حضور قطعی وی در عرصه سیاسی کشور، به پیش از انتخابات 88 بازمی‎‎گردد. روز‎هایی که در کش و قوس تعیین کاندیدای نهایی اصلاح‎طلبان سپری شد.


مردی که قرار بود برای سومین‎بار به اریکه ریاست جمهوری بنشیند، ولی برخی عوامل غیر قابل پیش‎بینی، از جمله رفتار میرحسین موسوی که به تعبیر ابطحی، از معاونان سابق خاتمی، «ابهام‎آمیز» خوانده شد، رأی به عدم حضور خاتمی در صحنه رقابت با احمدی‎نژاد داد.

به‎راستی، چه‎چیزی باعث شد بازی «یا من یا تو»یی که خاتمی و موسوی شروع کرده بودند تا آخرین روز‎های اسفند 1387، وضعیت آشکاری نداشته باشد. آیا این صرفا یک تاکتیک سیاسی برای سردرگم کردن حریف اصول‎گرا بود و یا تعاملات بین خاتمی و موسوی، آن‎گونه که بدنه اصلاح‎طلبان انتظار داشتند، «اخلاقی» و «شفاف» نبود. هرچند خاتمی دو ماه پس از کناره‎گیری‎اش از انتخابات، در دیدار با گروهی از فعالان ستاد موسوی، کناره‎گیری خود را «اخلاقی» توصیف کرده بود. ولی آیا رفتار میرحسین موسوی که تا پس از شروع مسافرت‎های استانی خاتمی هم جواب قانع‎کننده‎ای برای حضور یا عدم حضور خود نداده بود، «اخلاقی» بود؟ به تعبیری، آیا خاتمی از روی معادلات سیاسی و تحلیل‎های مشاورانش به این نکته رسید که در واپسین روز‎های 1387، از رقابت کنار برود تا موسوی، پتانسیل تمام اصلاح‎طلبان را جذب کند و یا رفتار «ابهام‎آمیز» آخرین نخست‎وزیر ایران، او را به مرحله‎ای رساند که در عین تمایل برای حضور در هرم قدرت، مجبور به کناره‎گیری شود.
در این فرصت کوتاه، با بررسی رفتار‎های دو اصلاح‎طلب حاضر در انتخابات سال گذشته، به بازی میرحسین موسوی با رییس‎جمهوری سابق خواهیم پرداخت که هنوز مدعی است می‎‎تواند برای حضور اصلاح‎طلبان در میدان سیاسی کشور، شرایطی را وضع کند.


پشتیبانان موسوی، حرکت با چراغ خاموش
بسیاری از فعالان اصلاح‎طلب، خود را گرم می‎‎کردند تا در کارزار انتخابات 1384، پشت سر میرحسین موسوی بایستند، ولی عدم حضور این چهره نیمه‎خاموش، امید آن‎‎ها را به یأس بدل کرد. با این‎حال، جمعیتی به نام «توحید و تعاون» با محوریت علی‎رضا بهشتی شکل گرفته بود و این جمعیت در مهر 1387، اولین نشست عمومی خود را بر پا کرد. هرچند دبیر کل این جمعیت مدعی بود شش سال از تأسیس این تشکل گذشته، ولی با این حال، آن‎‎ها در اولین حضور خود در رسانه‎ها، پیشتیبانی از حضور میرحسین موسوی در انتخابات خرداد 1388 را اصلی‎ترین دلیل گردهمایی خود خواندند و جالب این‎جاست که ایده حضور در شبکه‎‎های اجتماعی را نیز مطرح کردند.

انتخابات سال آینده نشان داد این تشکل، بی‎تردید یکی از تأثیرگذارترین تشکیلات شکل گرفته در اصلاح‎طلبان جدید بود که مرز‎های سابق را درنوردیده و با تکنیک‎های جدید، قابلیت موج آفرینی خود را در عرصه سیاسی، به محک آزمایش می‎‎گذاشتند.
آن‎‎ها به فاصله دو ماه، یعنی در 25 آذر، رسما پایگاه خبری و تحلیلی «کلمه» را بارگذاری کردند و حضور میرحسین موسوی در انتخابات را علنی‎تر نشان دادند. هرچند میرحسین موسوی باز هم دست از سیاست سکوت برنداشت.


نشست‎های بی‎نتیجه خاتمی - موسوی
با راه‎اندازی سایت «کلمه» و حضور تشکیلات موسوم به جمعیت توحید و تعاون، خاتمی با وجودی که طیف سنتی اصلاح‎طلبان مانند جبهه مشارکت، سازمان مجاهدین و جامعه روحانیون مبارز را پشت‎سر خود می‎‎دید، دچار تردید‎های فراوان شد. آیا میرحسین موسوی می‎‎تواند آرای اصلاح‎طلبان را سازماندهی کند؟ در همان زمان، پروژه «شورای حکمیت اصلاح‎طلبان» که توسط مهدی کروبی مطرح شده، به جایی نرسیده بود.
با این‎حال، دی تا بهمن 1387، تنها به جلسات بین میرحسین موسوی و محمد خاتمی گذشت. بار‎ها نزدیکان خاتمی از کناره‎گیری وی خبر دادند و گفتند خاتمی به این جمع‎بندی رسیده که باید میدان را برای میرحسین موسوی، خالی بگذارد، ولی سیاست موسوی، بسیار زیرکانه‎تر از آن بود که خاتمی را به‎عنوان یکی از رقبای بالقوه خود، با خیال راحت، واگذارد. برای همین بازی «یا من یا تو»یی که آغاز شد، به‎طور جدی، بیش از دو ماه طول کشید.


یکی از نزدیکان خاتمی در 12 دی‎ماه به خبرگزاری‎ها گفت: با وجود رأی بالای خاتمی، برخی از موانع، اجازه حضور وی در انتخابات را نمی‎‎دهد و به همین خاطر، وی قصد کناره‎گیری دارد.
در اواخر دی‎ماه، چند جلسه فوق‎العاده به فاصله یک هفته بین خاتمی و موسوی شکل گرفت. خاتمی با اعلام عدم کاندیداتوری، از میرحسین موسوی خواست تا به پشتوانه حمایت وی و اطرافیانش حضور قطعی خود را سریع‎تر اعلام کند. موسوی با این وجود گفت موضوع کاندیداتوری‎اش هنوز به بررسی شرایط متعددی بستگی دارد و نباید بدون تحلیل منطقی از موقعیت و یا بر مبنای احساسات عمل کرد. در همان زمان، تحلیل‎گران اصلاح‎طلب گفتند دلایلی مانند عدم شناخت کافی از ضریب انسجام نیرو‎هایی که در اطراف خاتمی قرار دارند در برابر موسوی، نبود اطلاعات صحیح از گرایش نهایی گروه‎‎های دوم خردادی در برخورد با نامزدی موسوی، نگرانی از تکرار تندروی‎‎های عده‎ای در دوران اصلاحات و این واقعیت که این نیرو‎ها کنترل‎پذیر نیستند و همچنین عدم ارزیابی دقیق از پایگاه اجتماعی اصلاح‎طلبان و نیز شخصیت موسوی باعث عدم به نتیجه رسیدن این جلسات شد.


ولی واقعیت چیز دیگری بود. تیم مشاوران سیاستمدار موسوی، سیاست «استخوان لای زخم» را تا آخرین لحظه بازی به وی پیشنهاد کرده بودند. به‎گونه‎ای که تا مدت‎ها، خاتمی در راه منزل میرحسین موسوی آمد و رفت، ولی جوابی نگرفت.
چند روز بعد، یعنی در 27 دی‎ماه 1387، در همایش «دهه چهارم، ضرورت تعامل و تحول» بعد از خروج موسوی و بی‎پاسخ گذاشتن خبرنگاران، خاتمی اعلام کرد: نسبت به کاندیداتوری‌ام در مورد تردید‎هایی که دارم مشغول فکر کردن هستم و ان‎شاءالله این تردید‎ها هم مرتفع شود.
دو روز بعد، باز هم پیام‎های تعیین تکلیف خاتمی به موسوی، بی‎جواب ماند.


بازی جدی می‎‎شود: اعلام نامزدی خاتمی
روز 20 بهمن 1387، خاتمی در دیدار با مردم کردستان از کاندیداتوری قطعی خود سخن گفت و 6 روز بعد، محمدرضا عارف را به‎عنوان رییس ستاد انتخاباتی خود معرفی کرد.
در چهارم اسفندماه، اعلام شد خاتمی سفرهای انتخاباتی خود را آغاز کرده و استان‎های فارس، بوشهر و کهکیلویه و بویراحمد در اولویت این سفر‎ها قرار دارند. نتایج نظرسنجی ستاد انتخاباتی حامیان خاتمی در همین روز‎ها منتشر شد: پتانسیل خاتمی قابل‎انتقال به غیر نیست.
با این‎حال، موسوی با لبخندی هوشمندانه، منتظر فرصت نهایی بود تا ضربه اصلی را وارد کند. این ضربه با اعلام رسمی کاندیداتوری وی به خاتمی بلاتکلیف، وارد شد.


رهنورد که سه روز پیش از انتخابات، در مصاحبه منتشر نشده‎ای با یکی از روزنامه‎‎های چاپ تهران سخن می‎‎گفت، اظهار داشت مشاوران میرحسین و وی در روز‎های دی‎ماه 1387 به این نتیجه رسیده بودند که باید موسوی حتما در انتخابات حضور داشته باشد، ولی «برخی مصلحت‎اندیشی‎ها» اجازه نمی‎‎داد موضع خود را آشکار کنند. اکنون معلوم می‎‎شد این مصلحت‎اندیشی‎ها که راز آن، ماه‎‎ها بعد، از پرده برون افتاد، چه بود: موسوی با نگه‌داشتن خاتمی در وضعیت بلاتکلیفی، توان رقابت از او را تا لحظه آخر گرفت و تا ثانیه نهایی، مشت خود را مقابل او باز نکرد. میرحسین موسوی با این کار رسما از در رقابت با یار دیرین خود برآمد تا نشان دهد در مکتب او، منطق قدرت، اخلاق را قربانی کوچکی می‎‎داند.


اعلام نامزدی موسوی؛ خاتمی: چه دیر!
روز 20 اسفندماه، خاتمی در رؤیای مسافرت‎های استانی بیشتر بود که کاندیداتوری رسمی موسوی در سایت کلمه اعلام شد. خاتمی گفت: قبل از من بزرگانی اعلام حضور کردند و اینک جناب آقای مهندس میرحسین موسوی هرچند دیر، آمادگی خود را برای نامزدی به‎طور رسمی اعلام کرده‎اند.
عارف رییس ستاد تبلیغاتی خاتمی در گردهمایی جوانان ستاد 1388 اعلام کرد: برنامه‎‎های موردنظر دولت آینده خاتمی را تا فروردین ماه اعلام می‎‎کنیم. این‎که عده‎ای از برخی جلسات آقای خاتمی یا گروه‎‎های مختلف شایعاتی حتی تا حد انصراف ایشان درمی‎‎آورند و یا بحث این‎که چه‎کسی می‎‎آید و چه‎کسی نمی‎‎آید را به راه می‎‎اندازند نخود سیاهی است که رقیب برای ما فراهم می‎‎کند.


نخود سیاه اصلاح‎طلب
خاتمی دو راه بیشتر در پیش رو نداشت: ماندن و رقابت با موسوی و تکرار تجربه سال 1384 و کناره‎گیری به‎نفع موسوی. او راه دوم را برگزید، زیرا هنوز هم امیدوار بود در کابینه موسوی، سهم قابل‎توجهی را نصیب حامیان سنتی خود کند.
برای همین در 26 اسفندماه، اطلاعیه‎ای صادر کرد و رسما از انتخابات کناره‎گیری کرد: به حکم اخلاق از قدرت کناره‎گیری می‎‎کنم.

در نهایت در روز‎های پایانی فروردین 1388، اصلاح‎طلبان به این نتیجه رسیدند بازی کردن در زمین موسوی، بهتر از باخت سنگین به احمدی‎نژاد است.
بدین‎سان، بزرگ‎ترین ضربه به خاتمی به‎عنوان یک اصلاح‎طلب سنتی را «موسوی» وارد کرد. کسی که خود را نه اصلاح‎طلب، بلکه اصلاح‎گر خواند و امیدوار بود با پیروز شدن بر این رقیب خانگی، توان شکست اصول‎گرایان را هم داشته باشد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد