در ادامه بررسی مطبوعات دوره اصلاحات واکنشهای نیروهای وابسته به این جریان که به نوعی در خوراکدهی به مطبوعات آن دوره نقش داشتند، بررسی میشود. عباس عبدی در میزگرد مطبوعاتی در تاریخ 29/2/1380 نیز میگوید: «مشروعیت نظام اسلامی ناشی از حضور اصلاح طلبان است و با خروج آنان از حاکمیت، مشروعیت نظام از میان رفته و نظام عملاً دچار فروپاشی درونی میشود.» برنامههای این جریان برای مقاصد خود به گونهای بود که مورد پذیرش جریان معتدل قرار نمیگرفت و از آن جمله میتوان به سه حرکت خطرناک و براندازانه اشاره کرد: 1- قتلهای زنجیرهای با هدف سیطره بر وزارت اطلاعات 2- پروژه کوی دانشگاه و تضعیف نیروی انتظامی 3- پروژه ترور سعید حجاریان باهدف تضعیف سپاه و بسیج علی مزروعی مشاور اقتصادی رئیس جمهور وقت درتاریخ 29/4/1381 اظهار میدارد: اگر اصلاحات از درون حکومت جواب ندهد، از حکومت بیرون میآییم. رسول مهرپرور، نماینده مجلس ششم مینویسد: اینکه دولت در مورد لوایح دو قلو، خود را کنار بکشد و فقط نمایندگان اقدام کنند، کار پسندیدهای نمیتواند باشد؛ چرا که استعفای چند نماینده هیچ مشکلی را حل نمیکند و شرط آن این است که دولت و مجلس با هم به نفع مردم کنار بکشند. محمد علی ابطحی در تاریخ 20/2/1382 میگوید: «خروج از حاکمیت حق مسلم اصلاح طلبان است.» در تابستان سال 1381 در جلسه مرکزی حزب مشارکت هنگامی که در مجلس لوایح دو قلو بررسی میشد، اصول شش گانهای شامل برگزاری رفراندوم جهت تغییر قانون اساسی در سطح دانشگاهها، افزایش اختیارات رئیس جمهور و کاهش اختیارات رهبری، حذف نظارت استصوابی، استعفای نمایندگان، انحلال مجلس و تلاش برای فروپاشی اجتماعی مورد تجزیه و تحلیل و تصویب قرار گرفت. محمدرضا خاتمی مینویسد: در صورت رد لوایح دو گانه از سوی شورای نگهبان، نیازی نیست مردم به خیابانها بریزند، رفراندوم برگزار میکنیم. محمدرضا خاتمی در مهرماه 1382 میگوید: «در تغییر دموکراتیک از قانون اساسی ما معتقدیم نمیتوان اختیارات هیچ کس از ارکان، از جمله رهبری را فراتر از آنچه در قانون آمده تصور کرد، اگر روزی مردم حتی اسلام و حکومت دینی را نخواستند، چگونه از ولی فقیه عادل و حافظ اسلام باید اطاعت کنند، در قاموس سیاسی، دیکتاتوری یعنی اینکه فردی برخلاف نظر اکثریت مردم عمل کند و در واقع الان این اتفاق افتاده است.» جریانهای تندرو و افراطی از جناحهای مختلف موسوم به دوم خرداد پس از مراحل فوق و ناامیدی از عکسالعمل مردم و به نتیجه نرسیدن اقدامات براندازانه خود به نامهنگاریهای هتاکانه دست زدند و معتقد بودند که باید رهبری را آنقدر در تنگنا قرار داد که حیات سیاسی این گروهها را بپذیرد و به شرایط آنها تمکین کند. مصطفی تاجزاده پس از ارسال نامه معروف جام زهر برخی نمایندگان مجلس ششم به مقام معظم رهبری میگوید: «به نظر من نمایندگان برای اولین بار کار بزرگ و تاریخی کردند که به رهبری پیشنهاد دادهاند قبل از اینکه مجبور بشود در وضعیت بدتری برای اداره کشور توسط بیگانگان تن بدهد، اقدامی نماید.» این اقدام سبب واکنش و اختلاف شدید میان گروههای موسوم به دوم خرداد گردید؛ علی اکبر محتشمیپور در مجلس ششم میگوید: «ملت ایران نباید فریب شوم این افراد را بخورند.» مجید انصاری هم معتقد بود: «این نمایندگان به این سؤال پاسخ دهند که نامه آنها چرا قبل از آنکه به دست رهبر معظم انقلاب برسد سر از اینترنت و سایت های امریکایی در آورد.» در کنار جوسازیهای مطبوعاتی گسترده در اقدامات براندازانه سیاسی، تعدادی از نمایندگان مجلس ششم که برای مجلس هفتم توسط شورای نگهبان رد صلاحیت شده بودند به مدت بیست روز در مجلس با صرف میلیونها تومان پول بیتالمال اقدام به تحصن نمودند که در ادامه این پروژه استعفای نمایندگان، تعدادی از استانداران، فرمانداران و بخشداران کشور را به دنبال داشت که به دلیل عدم اقبال مردم و بیتوجهی به این اقدامات براندازانه، مفتضحانه مجلس را ترک کرده و در نهایت خواستار به تعویق افتادن انتخابات گردیدند که با واکنش و موضعگیری مقام معظم رهبری روبهرو شدند. مقام معظم رهبری فرمودند: پذیرش حتی یک روز تأخیر انتخابات و طرح شانه خالی کردن از مسئولیت به شکل استعفا به هر شکل دیگر خلاف قانون و غیرشرعی است. جبهه موسوم به دوم خرداد یا همان شورای هماهنگی اصلاحات، به دلیل بحران مدیریت در جبهه، نبود یک استراتژی واحد و دیدگاهها و اعتقادات متفاوت،از اعتقاد به حفظ نظام تا براندازی و فروپاشی و حذف نظام دینی و با «حضور سوسیالیستهای دو آتشه با مرام کمونیستی تا افرادی که به سرمایهداری معتقد بودند و طیف اصلاحطلبی که از گوگوش تا سروش در آن وجود داشت،» نتوانست در یک فرآیند سیاسی نظاممند و دموکراتیک از دوران طلایی هشت ساله قدرت سیاسی خود در جهت انقلاب مردمی و دینی استفاده نماید. آنها با هدف حذف رقیب و کسب قدرت با هم متحد شدند و پس از موفقیت و تسلط بر قوای مجریه و مقننه و شوراهای شهر و روستا، بدون توجه به مطالبات مردم و وعدههایی که داده بودند، همه نزاعها و مباحث خود را معطوف به سطح نخبگان و احزاب سیاسی نموده و تلاش میکردند تا با طرح عبور از خاتمی، طیف سنتی جبهه خود را پشت سر بگذارند. |