![]() | آقای خاتمی! چه کسی به مردمسالاری پایبند نیست؟ | ![]() |
در حاشیه اظهارات اخیر رئیسجمهور سابق روز گذشته دفتر محمد خاتمی خبر دیدار وی به مناسبت مبعث و اعیاد شعبانیه را با جمعی که ایثارگران و رزمندگان دوران دفاع مقدس نامید، منتشر کرد که وی پس از تشریح مسأله بعثت پیامبر اسلام (ص) دیدگاههای خود را درباره مهدویت، آخرالزمان و ظهور بیان کرد. خاتمی با بیان اینکه جامعه برین و خواستنی و بایستنی در آخر الزمان تحقق مییابد، میگوید: «چه بسیار مردمان حتی موحدان و مسلمانان که این همه زیبایی و عظمت را در دین خدا ندیدهاند و حتی آن را تا حد اوهام و خرافات فرود آوردهاند.» مهدویت را چه کسانی با خرافات در هم آمیختهاند؟ در اینجا باید گفت آیا موحدان اعتقاد راسخ شیعه را به مهدویت تا حد اوهام و خرافات فرود آوردهاند یا تئوریسینهای اصلاحطلبی چون آغاجری، اکبر گنجی، کدیور، سروش، مجتهد شبستری و غیره. چندی پیش گنجی طی مقالهای در سایت رادیو زمانه با این سؤال که «دلیل وجود امام دوازدهمِ شیعیان چیست؟» ادامه میدهد: «چگونه میتوان حیات فردی به طول چند قرن را موجه نمود؟» گنجی و امثال وی علناً وجود موعود و مهدویت را زیر سؤال میبرند تا برسد به آنکه با خرافات مخلوط کنند. اما آقای خاتمی و سران اصلاحات باید پاسخ دهند کدام یک در مقابل این هجمه بیسابقه به تشیع توسط تئوریسین سابق خود و عضو کنونی اتاق فکر جنبش واکنش نشان دادند؟ عدالت واژهای که در دوران اصلاحات گم شد خاتمی با این سؤال که «کدام جامعه، جامعه مطلوب است؟»، با استناد به سنت و سیرت پیامبر(ص) و معصومان(ع) پاسخ آن را «عدالت» مینامد و میگوید: «آنچه در یک کلام میتوان گفت این است که میزان روابط و آهنگ حرکت در جامعه مطلوب «عدالت» است، منتهی عدالتی که توسط انسان آگاه و آزاد باید ایجاد و از آن پاسداری شود.» اما سؤال اینجاست که رئیس دولت اصلاحات پس از آنکه با تکیه بر این شعار توانست آرای مردم را از آن خود کند، این شعار را فراموش کرد، حال چگونه است پس از حاکم شدن گفتمان عدالت توسط دولت بعد از خود به یاد این اصل دینی و قرآنی افتاده است. تحریف تاریخ ائمه(س) توسط خاتمی در صورتی که طبق اعتقادات دینی و مذهبی یکی از مأموریتهای اصلی پیامبران و ائمه تشکیل حکومت در صورت حاصل شدن شرایط بوده است اما خاتمی با این جمله که «از جمله شروط مهم مطلوبیت حکومت این است که برآمده از اراده و خواست جامعه و برخوردار از رضایت مردم باشد»، سعی میکند تلاش ائمه برای تشکیل حکومت عدالت را رد کند و اینگونه تاریخ را تحریف کند که«چرا در دوران بحران سیاسی اواخر قرن اول و اوایل قرن دوم هجری و سست شدن پایههای حکومت اموی و مروانی که قطعاً امکان فراهم آمدن عِدّه و عُدّه و تشکیل حکومت برای بعضی امامان ما فراهم بود (بنیعباس با شعار خشنودی اهل بیت با همین شیوه روی کار آمدند)، امامان حاضر نشدند چنین کنند؟» برای رد ادعای خاتمی به دو روایت تاریخی استناد میجوییم: 1- زمانی که زید برادر امام باقر (ع) برای کسب اجازه از امام برای قیام بر حکومت نزد حضرت آمد بهدلیل مهیا نبودن شرایط موافقت نکردند اما هنگامی که زید بر برادرزاده خود امام صادق (ع) وارد شد حضرت به وی رخصت داد. 2- روزی که هارون الرشید به امام کاظم (ع) اعلام کرد که حاضر است «فدک» را به او برگرداند و خواستار مشخص شدن حدود و مرزهای آن شد، حضرت تمام مرزهای قلمرو اسلامی را مرز فدک اعلام کرد و بدین وسیله اعلام نمود خلافت حق ایشان است نه ناپاکانی چون بنی امیه و بنی عباس حتی اگر با رأی مردم بر سر کار آمده باشند. در مکتب خاتمی حکومت بنیامیه نیز مشروع است در مکتب خاتمی و همفکرانش اگر یزید نیز با رأی مردم سر کار بیاید مشروع است، اما اگر انسانهای کاملی چون معصومان (ع) بهدلیل جهل مردم و مکر جباران رأی مردم را از دست بدهند از مشروعیت میافتند تا چه برسد به انسانهای غیر معصوم. آیا خاتمی و رفقایش نمیدانند که مشروعیت غیر از مقبولیت است و مردم نمیتوانند به شخص یا حکومتی مشروعیت ببخشند. مردم سالاری غیر دینی بهترین شکل حکومت رئیس دولت اصلاحات در این جلسه نیز طبق سیاق گذشته وادادگی کامل خود را به فرهنگ و مکاتب غربی نمایان میسازد و بهترین شیوه حکومت در عصر غیبت را دموکراسی فارغ از دین میداند. او با حذف واژه دینی از مردم سالاری میگوید: « امروز بشر بعد از کشاکشهای مهم تاریخی به این نتیجه رسیده است که «مردمسالاری» کمهزینهترین و پر فایدهترین شیوه حکومت است.» وی همچنین تأکید میکند که «نظام مطلوب در این زمان نظام مردمسالار (با همه لوازم و شرایط آن) است.» آیا میتوان این جمله خاتمی که مردمسالاری با همه شرایط و لوازم آن البته بدون هیچ قید و تبصرهای چون «دین» را نظام مطلوب برای عصر حاضر میداند را به گونهای دیگر تفسیر کرد. قانونمداری در زبان و آنارشیسم در عمل خاتمی در بخش پایانی سخنان خود ادعای کذایی را درباره لزوم قانونمداری همگان مطرح میکند و میگوید: «باید از اجزا و ارکان حکومت بخواهیم که پاسخگویی در برابر مردم را بپذیرند و همه در چارچوب قانون حرکت کنند» |