وحدت سبز

تحلیل جنبش سبز

وحدت سبز

تحلیل جنبش سبز

مخملباف به کدام مقصد می‌رود؟

مخملباف به کدام مقصد می‌رود؟
مخملباف به کدام مقصد می‌رود؟

 گاه مرور تاریخ خود نمایانگر برخی اتفاقات خوب و زشت و حتی روشن شدن چهره‌ای متناقض از افراد است که روزی در آن چهره و روزی در شخصیتی دیگر جلوه می‌کنند. زمانی داعیه دین و حفظ آن را چنان عَلم می‌کنند که نگو و نپرس و با گذشت زمان چهره‌ای دیگر و شاید واقعی خود را به نمایش می‌گذارند.

همان‌طور که جریان فتنه سبز از عناصر اصلی آن گرفته تا حامیان ریز و درشت آن، که جز، فریب‌خوردگان و بازیچه‌هایی در دست دشمن این مرز و بوم، چیزی بیش نیستند این امر را به خوبی نشان داد و مایه تمسخر همگان نیز شدند و می‌شوند.

زمانی محسن مخملباف مدعی سینمای اسلامی و هنر متعهد بود. همان انقلابی دیروز و البته وطن‌فروش امروز! فیلمساز ایرانی که در حوادث بعد از انتخابات سخنگوی جنبش سبز شد و علم دشمن را به دست گرفت! همان که حتی عذرخواهی از دولت آمریکا را به خاطر تسخیر لانه جاسوسی هم بر گمراهی‌های خود افزود.

مخملباف نزدیک 20 سال پیش طی یک مصاحبه در تحلیل و تبیین هنر اسلامی گفته بود:
«انقلاب اسلامی بازگشت به خویشتن اسلامی بود، سینمای آن نمی‌تواند جز این باشد. سینمای ایران، سینمای جوانترهاست. البته هر جوانی را نمی‌گویم من یکی از دو طاغوتی و یکی دو چپی جوان را در همین سینما می‌توانم به شما نشان بدهم که بسیار بدتر از قدیمی هایند. اما در مورد طاغوتی‌ها باید بپذیریم که سینمای آنها مثل تمدن شاهنشاهی به پایان رسیده است. و اگر هم بمانند خودشان را تکرار می‌کنند.»

فیلمسازی که امروز خود اثری چون "فریاد مورچه‌ها" را می‌سازد و وقاهت را به حد کمال می‌رساند!

نوشته‌ای در کتاب «تاریخ سینمای ایران» به قلم جمال امید یافت می‌شود که ماهیت دیروز و امروز شخصی چون محسن مخملباف را به خوبی نشان می‌دهد و البته وضع حالش نیز که نیاز به ایماء و اشاره ندارد.

مخملباف سال66 درنامه‌ای خطاب به معاونت سینمایی میرحسین موسوی به فیلم اجاره نشین‌های مهرجویی اعتراض می‌کند و می‌گوید که می‌خواسته خود و مهرجویی را منفجر کند.

محسن مخملباف در همین ارتباط و در واکنش به اکران فیلم سینمایی "اجاره‌نشین‌ها" ساخته داریوش مهرجویی (که برخی از جمله او آن را یک هجویه سیاسی می‌دانستند) در نامه‌ای خطاب به سید محمد بهشتی معاونت سینمایی وقت آورده است:
"برادر بهشتی،
سلام. خسته نباشید ... وجود فیلم‌هایی چون اجاره‌نشین‌ها را به چه حسابی بگذارم. بی‌دقتی شما؟، بی‌اعتقادی شما؟، در صورت آخر اعتماد پاک مهندس موسوی را به شما نمی‌توانم ندیده بگیرم.

خیلی‌ها می‌گویند دو سه سال پیش در محضر مهندس مرا امر به ثواب کردید، یادتان هست؟ پس من باب ثواب می‌گویم؛ حاجی واشنگتن را که گردن نگرفتید، اجاره‌نشین‌ها به گردن چه کسی است؟ اگر فیلم را ندیده‌اید، ببینید. اگر دیده‌اید یک بار دیگر ببینید. شما را به همان حضرت اباالفضل (ع) تکلیف کسی چون من با شما چیست؟ ارج‌گذاری‌تان به جنگ را باور کنم یا اغماض‌تان را در مورد امثال اجاره‌نشین‌ها، امیدوارم که همچنان ما را متحجر ندانید که مثلاً به هنر تبلیغاتی و سفارشی معتقدیم یا با انتقاد مخالفیم. اما انتقاد در چارچوب انقلاب و اسلام یا هجو اصل اسلام و انقلاب؟ توهین می‌شود اگر بگویم فیلم دیدن بلد نیستید. می‌توانید بنشینید با هم اجاره نشین‌ها را ببینیم.

من باب ثواب گفتم، گناه که نکرده‌ام؟ واقع قضیه این است که دو ساعت پیش که فیلم را دیدم حاضر بودم به خودم نارنجک ببندم و مهرجویی را بغل کنم و با هم به آن دنیا برویم. اما یک ربع پیش که با قرآن استخاره کردم خوب آمد که به شما بگویم و نه به کس دیگر. ادای وظیفه کردم؛ ثواب یا گناه؛ آخرت خودتان را به دنیای دیگران نفروشید".

و حال مضمون این نامه را و اینکه " آخرت خودتان را به دنیای دیگران نفروشید" و ادعای دینداری و انقلاب و سخنانی این‌چنین را با شخصیتی بسنجید که امروز و در جریان فتنه سبز تقلبی و توهمی، حتی حاضر شد به هتاکی علیه جمهوری اسلامی بپردازد! با خوشحالی ادعا کند با اقدامات موسوی، براندازی جمهوری اسلامی آغاز شده است و حتی با وقاهت تمام به ساخت "فریاد مورچه‌ها" اقدام کند!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد