برای کسانی که تحولات سیاسی دهه 70 در کشور را به درستی نشناختهاند همواره این سؤال مطرح است که ریشه حادثه 18 تیر ماه 1378 چه بود و آیا تعطیلی یک روزنامه آنقدر اهمیت داشت که به تبع آن غائلهای آنچنانی اتفاق بیفتد و حتی مقدم بر آن، آیا درج یک سند طبقهبندی شده وزارت اطلاعات که مسئولان روزنامه سلام از طبقهبندی آن آگاهی داشتند، آنقدر اهمیت داشت که هزینه تعطیلی روزنامه و حوادث پس از آن را پذیرا باشند. مروری اجمالی بر آن حوادث بیانگر این است که اگر در حوادث پس از انتخابات دهم «تقلب اسم رمز آشوب بود» در آن غائله نیز اقدام برنامهریزی شده مدیرمسئول روزنامه سلام در درج سند محرمانه وزارت اطلاعات نقطه آغاز آن فتنه بود. بعد از درج سند وزارت اطلاعات در روزنامه سلام مورخ 16/4/1378 موسویخوئینیها مدیر مسئول آن در دادگاهی که پس از آن تشکیل شد مدعی شد که آن نامه از طریق نمابر به روزنامه رسید و من از منبع آن اطلاعی نداشته و پس از درج در روزنامه هم آن را در سطل زباله انداختم! وقتی قوه قضائیه بعد از ظهر آن روز براساس قانون مطبوعات اقدام به توقیف روزنامه سلام کرد، فردای آن روز (17/4/1378) سعید حجاریان تیتر اصلی روزنامه صبح امروز را اینگونه نگاشت که «آیا کسی میتواند هزینه تعطیلی روزنامه سلام را بپردازد» و کمتر از 20 ساعت پس از انتشار این پیام غائلهکوی دانشگاه آغاز میشود و در حالی که در ماجرای آن شب کوی دانشجویی کشته نشده بود، صبح روز 18 تیرماه تمام دانشگاههای کشور سیاهپوش شده و تصویر 26 نفر که گردانندگان حادثه مدعی شده بودند که در ماجرای کوی کشته شدهاند به عنوان «شهید دانشجو» به سراسر کشور مخابره میشود تا هسته اصلی فتنه و هیجان اجتماعی مورد نیاز متکی بر این «دروغ» شکل بگیرد؛ غائلهای که محوریت آن مسئولان وقت وزارت علوم، وزارت کشور و ... بودند. دو فتنه 18 تیرماه 78 و فتنه بعد از انتخابات دهم، هر دو به لحاظ زیربناهای فکری، سیاسی و فرهنگی مشترک و عناصر حلقههای کیان، سلام، ملی- مذهبیها و سازمان مجاهدین عاملان اصلی بودند، اگر چه در فتنه بعد از انتخابات تجربه آنها بیشتر شده و حساب شدهتر عمل کردند چرا که در غائله 18 تیرماه گردانندگان ماجرا ادعای دفاع از امام (ره) و ارزشها و ... را نداشتند بلکه در بیان مواضع ضددینی و ضد انقلابی خود و دفاع از مبانی سکولاریسم که در پوشش گفتمان توسعه سیاسی آن را نهادینه کرده بودند، ابایی نداشتند، اما این بار و در فتنه بعد از انتخابات، منافقانه دم از امام(ره) و انقلاب و ارزشهای دینی زدند. در فتنه 18 تیرماه 78 امکانات دولت وقت در اختیار آشوبگران بود؛ از امکانات وزارت علوم و وزارت کشور و موبایلهای سازمان حفاظت محیطزیست وقت گرفته تا اطلاعات طبقهبندی شده حساسترین مراکز امنیتی کشور در خدمت غائلهسازان بود به گونهای که حتی کوکتل مولوتفهایی که علیه نیروی انتظامی و مردم بیگناه به کار میرفت همراه غذای متحصنین به داخل کوی دانشگاه منتقل میشد. اما بهرغم همه اینها فتنه تیرماه 78 به دلیل نداشتن پایگاه اجتماعی و محدود شدن دامنه تحرکات به برخی از تشکلهای دانشجویی به سرعت رو به خاموشی گذاشت اگرچه لحظه تاریخی 23 تیرماه نشان داد که گردانندگان غائله فاقد پایگاه مردمی هستند. در تبیین تئوریک ابعاد جنگ نرم دشمنان علیه انقلاب اسلامی، جنگ نرم علاوه بر امکانات و ابزار خاص خود بر سه رکن اصلی استوار است، دشمنان بیرونی، بازیگران یا همان فعالان داخلی و بدنه اجتماعی و تحقق پدیده جنگ نرم منوط به آماده بودن این سه رکن در کنار هم است. تفاوت اصلی غائله 18 تیر با فتنه بعد از انتخابات در این رکن سوم بود چرا که هم دشمن بیرونی و اراده آن و هم فعالان سیاسی یا گردانندگان داخلی جنگ نرم در هر دو فتنه مشترک بودند اما آنچه عاملان فتنه بعد از انتخابات را به پیروزی امیدوار کرده بود، چیزی بود که در عرصه اجتماعی و در کف خیابان نمود یافت. شور و حال مردم در انتخابات دهم ریاست جمهوری که بینظیر و محصول مهندسی و مدیریت نظام برای ایجاد یک مشارکت حداکثری بود، این تصور را در میان عاملان داخلی جنگ نرم دشمن ایجاد کرد که با طرح دروغ و فریب تقلب در انتخابات قادر خواهند بود آن هیجان و شور اجتماعی را در صحنه حفظ کرده و در مقابله با نظام به کار گیرند و بالاخره این تلاش بیست ساله خود در براندازی نظام جمهوری اسلامی را با این ظرفیت اجتماعی تحقق بخشند که البته این بار نیز روشنگریهای مقام معظم رهبری و دیگر بزرگان نظام و آگاهی و بصیرت مردم بر اهداف فتنهگران غلبه کرد و آنچه برای سران فتنه باقی ماند رسوایی اجتماعی و عیان شدن سرسپردگی آنها در مقابل دشمنانی بود که از ابتدای شکلگیری انقلاب اسلامی همواره به دنبال فروپاشی نظام اسلامی ایران بودند. |